سلام خداجانم.
خداجان نمیدونم چجوری بگم ولی افتادم ته ته گمراهی.
خداجانم خواهش میکنم منو ببخشید و دستم رو بگیرید و منو از گمراهی نجات بدید.
خداجان.
دیگه نمیدونم چیکار کنم.
از بیکاریم، از شکست عشقیم.
از زندگیم، بیماری مادرم.
حال خودمم که الان اینجور.
نداریم و قرض ها و حکم جلب.
حق الناس و نداشتن کرایه خونه و چیزی برای خوردن.
همه اش داغونم میکنه.
میدونم همه رو میدونید.
ولی نمیدونم تا کی میخواید امتحانم کنید و قراره طول بکشه.
خداجانم فردا دارم میرم التماس مخلوقاتت رپ بکنم تا بهم کمک کنم.
از درگاه شما ناامید نشدم، شایدم اگر دروغ نگم یکمی شدم.
ولی خداجانم دیگه هیچ راهی ندارم.
ای کاش از خواب پا میشدم میفهمیدم همه چیز درست شده.
خدایا واقعا نمیدونم چیکار کنم.
خیلی درمانده شدم.
خداجانم، میدونم من یه بنده حقیرم و هیچی نیستم که برای شما که خدایی مهم باشم.
ولی خداجان در شان خدایی نیست که یه بنده حقیر اینقدر صداش کنه و جوابش رو نده و دستش رو نگیره.
خداجان نمیدونم عاقبتم گی میشه.
ولی اگر هدایتم نکنید، قطعا از گمراهان و ظالمان به نفس خودم خواهم بود.
خداجان این نامه و امشب آخرین امیدمه.
خواهش میکنم کمکم کنید.
پر از گناهم و تقاضای بخشش دارم.
پر از اشتباهم و تقاضای عطا دارم.
خداوندا لایق نیستم ولی شما لایقید که من بنده اینقدر صداتون زدم، بهم جواب بدید.
خدااااااااااااا
درباره این سایت